مدیری که جنبههای انسانی و تحولات محیطی را میبیند، یک رهبر برای سازمان است.سازمانها، یک موجود اجتماعی هستند و از انسانها ساخته شدهاند.وقتی شرایط جامعه و زندگی اجتماعی انسانها دچار تحولات گسترده و عمیق میشود، نمیتوانیم این تغییرات را نادیده بگیریم.سبک سنتی مدیریت (که در دوران انقلاب صنعتی شکل گرفته بود و انسانها را بیشتر شبیه یک ربات مکانیکی قابل برنامه ریزی میدید) در بسیاری از کسب و کارها و سازمانها نمیتواند موثر باشد و مدیران باید تحولات انسانی و مولفههای انسانی را در مدیریت خود در نظر بگیرند.
ویژگیهای متفاوت در مدیر و رهبر
مدیر وضعیت موجود را اداره میکند؛ رهبر نوآوری میکند.
مدیر یک نسخهی کپی است؛ رهبر، اصیل است.
مدیر وضعیت موجود را حفظ میکند؛ رهبر وضعیت موجود را توسعه میدهد.
مدیر برسیستمها و ساختارها متمرکز میشود؛ رهبر روی انسانها متمرکز میشود.
تکیهی مدیر بر کنترل است؛ تکیهی رهبر بر اعتماد است.
از نظرافق زمانی، مدیر افق دید کوتاهمدت دارد؛ رهبر نگاه بلندمدت دارد.
مدیر میپرسد چگونه و کِی؟ اما رهبر میگوید چه کاری و چرا؟
مدیر سود و زیان و معیارهای در دسترس را میبیند؛ رهبر افقهای دور را میبیند.
مدیر تقلید میکند؛ رهبر آغاز میکند.
مدیر وضعیت موجود را میپذیرد؛ رهبر آن را به چالش میکشد.
مدیر، یک سرباز به معنای کلاسیک آن است؛ رهبر، فردیت خود را دارد.
مدیر، کارهایش را درست انجام میدهد؛ رهبر کارِ درست را انجام میدهد.